کد خبر: ۱۳۰۳
۰۸ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

فیلمساز باید مخاطب را به فکر بیندازد

حمید صادقی می‌گوید: فیلم‌ساز متعهد کسی است که درد‌ها و مشکلات جامعه را نشان دهد و حتی اگر می‌تواند برای برطرف‌کردن این مشکلات راه‌حلی را ارائه بدهد یا دست‌کم مخاطب را به فکر بیندازد و او را وادار کند که به‌دنبال راه‌حل رهایی از این مشکل باشد. رسالت و هدف فیلم‌ساز همین است. یکی از برنامه‌های آینده من در عرصه فیلم‌سازی، بررسی همین مشکل خانمان‌سوز اعتیاد است که می‌توان از آن به‌عنوان ریشه و اصل تمام مشکلات اجتماعی جامعه نام برد.

با وجود اینکه فقط ۲۳ سال دارد و عمر هنری او به ۴ یا ۵ سال هم نمی‌رسد، بازیگری، فیلم‌نامه‌نویسی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی را در کارنامه حرفه‌ای خود دارد و نامی برای خود دست‌وپا کرده است.
البته او در عرصه تولید فیلم کوتاه هم دستی بر آتش هنر دارد و آخرین ساخته‌اش به‌نام «۱۶۶۵۳۶ ساعت» با استقبال منتقدان همراه شد و در جشنواره تئاتر و فیلم کوتاه ۷۲ ساعته هامبورگ آلمان دیپلم افتخار جشنواره را از آن خود کرد. همچنین در این جشنواره از بازیگر کودک این فیلم، حلما صادقی، نیز  تقدیر شد.

حمید صادقی، هنرمند جوان مشهدی ساکن محله مجیدیه، فیلم‌سازی اجتماعی است و بیشتر آثارش انعکاس‌دهنده اوضاع و احوال و معضلات روز جامعه و مردمان شهر و دیارش است. از نظر او فیلم‌نامه‌نویس باید به‌نوعی مردم‌شناس و جامعه‌شناس باشد، باید در دل جامعه برود و از محیط پیرامون خود ایده بگیرد. 

ایده‌پردازی اساس فیلم‌نامه است و بر پایه فکر، قوه‌تخیل و تجسم فیلم‌نامه‌نویس شکل می‌گیرد. از این نظر به‌سراغ موضوعاتی همچون اعتیاد و ویروس کرونا رفته است که هر ۲ به‌نوعی بیماری است و از معضلات روز جامعه ایران و حتی جوامع بین‌المللی محسوب می‌شود. با هم مروری خواهیم کرد بر زندگی هنری جوانی که پله‌های ترقی را با همت و استعداد خود درحال پیمودن است.

 

عشق فیلم بودم

حمیدصادقی سال ۱۳۷۶ در مشهد به دنیا می‌آید. او از همان دوران کودکی به دیدن فیلم علاقه زیادی نشان می‌دهد. وی می‌گوید: از شش‌هفت‌سالگی به تماشای فیلم و سریال‌های مختلف علاقه پیدا کردم، این علاقه به اندازه‌ای بود که تا آخر شب به دیدن سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیون مشغول بودم. برخلاف دیگر پسربچه‌ها که در سن نوجوانی و جوانی عاشق فوتبال هستند و صبح تا شب در کوچه و خیابان پرسه می‌زنند و به‌دنبال توپ می‌دوند، من مدام پای تلویزیون و مشغول تماشای فیلم و سریال بودم. ایرانی و خارجی، انیمیشن، مستند، عاشقانه، جنایی و درام هم فرق نمی‌کرد، در آن سن‌وسال کم برای خودم یک پا منتقد شده بودم و هر فیلمی را که می‌دیدم، در ذهن خود تجزیه و تحلیل و نقد می‌کردم.

در  سیزده سالگی سینما به عشق من بدل شده بود، محال بود فیلمی در مشهد اکران شود و من نبینم. به تئاتر نیز علاقه‌مند بودم و آرزو داشتم روزی بازیگر تئاتر و تلویزیون شوم. خیلی خوب به‌خاطر دارم، هر وقت به دیدن تئاتر می‌رفتم، خودم را در جای بازیگر نمایش تصور و لحظه‌لحظه فیلم را در ذهنم بازی و مرور می‌کردم. از طرفی بین دوستان و اقوام به دایرة‌المعارف سینما شهرت یافته بودم، یعنی هر فیلم خارجی و داخلی را که نام می‌بردند، من بی‌درنگ نام کارگردان و بازیگران آن فیلم را می‌گفتم. بیشتر پول توجیبی‌های من صرف اجاره فیلم یا برای دیدن فیلم در سینما و تئاتر صرف می‌شد. دوست‌هایم همیشه می‌گفتند: «حمید عشق فیلم است و روزی بازیگر می‌شود».
 

 

دیپلم افتخار فیلم کوتاه «۱۶۶۵۳۶ ساعت» در آلمان

هنرمند جوان مشهدی در چندین و چند فیلم کوتاه ایفای نقش کرده است. وی همچنین چندین فیلم کوتاه را تولید کرده و در حوزه تئاتر با کارگردانان معروف مشهدی در نمایش‌های متعددی همکاری داشته است.
صادقی با اشاره به فیلم کوتاه «۱۶۶۵۳۶ ساعت» می‌گوید: این فیلم در جشنواره فیلم کوتاه و تئاتر ۷۲ ساعته هامبورگ در کشور آلمان به نمایش درآمد و موفق به دریافت دیپلم افتخار این جشنواره شد. همچنین از حلما صادقی، بازیگر خردسال، که در این فیلم کوتاه ایفای نقش کرد، تقدیر شد.

وی درباره محدودیت‌های ساخت فیلم کوتاه در جشنواره هامبورگ بیان می‌کند: ساخت این فیلم باید محدود به زمان می‌بود، به‌طوری که از نگارش فیلم‌نامه تا انتخاب بازیگران، فیلم‌برداری، موسیقی متن، تدوین و ارسال می‌بایست در یک بازه زمانی ۷۲ ساعته انجام می‌شد. ۳۰ اردیبهشت‌ماه امسال فراخوان جشنواره ۷۲ ساعته هامبورگ انجام و مراسم اختتامیه در ۳ خردادماه، یعنی ۴ روز بعد انجام شد. بدین ترتیب همه آثار در مدت ۳ روز تولید و فرستاده شد.

کارگردان فیلم کوتاه «۱۶۶۵۳۶ ساعت» در ادامه به سایر محدودیت‌های این جشنواره اشاره می‌کند و می‌گوید: برای ساخت فیلم کوتاه با محدودیت دیالوگ روبه‌رو بودیم، یعنی باید یکی از دیالوگ‌های پیشنهادی جشنواره را انتخاب می‌کردیم. همچنین با محدودیت لوکیشن (جانمایی) و اکسسوار (وسایل و اثاثیه دکور) مواجه بودیم، به‌طوری که فیلم می‌بایست حتما در فضای منزل و با اسباب داخل منزل تهیه می‌شد.

 ۱۹ سال بعد آن دختر در نتیجه صبر و شکیبایی‌ای که از خود به خرج می‌دهد، چهره موفقی می‌شود و خاطرات بد کودکی را از یاد می‌برد

همه فیلم‌های جشنواره باید به موضوع شیوع بیماری کرونا می‌پرداختند. داستان فیلم ما روایت دختربچه سه‌ساله‌ای را بازگو می‌کند که هم‌زمان با شیوع ویروس کرونا همه خانواده خود را از دست می‌دهد و تنها می‌شود. ۱۹ سال بعد آن دختر در نتیجه صبر و شکیبایی‌ای که از خود به خرج می‌دهد، چهره موفقی می‌شود و خاطرات بد کودکی را از یاد می‌برد. این ۱۹ سال برابر است با «۱۶۶۵۳۶ ساعت» که برای نام فیلم انتخاب شد.

وی می‌افزاید: در جشنواره فیلم ۷۲ ساعته هامبورگ آلمان که از معتبرترین جشنواره‌های فیلم کوتاه در اروپا و دنیاست، با وجود شرکت فیلم‌هایی از کشور‌های آلمان، فرانسه، ایتالیا، آمریکا، افغانستان و ۲ فیلم کوتاه دیگر از کشورمان، فیلم «۱۶۶۵۳۶ ساعت» با رأی اکثریت داوران مسابقه به‌عنوان فیلم برتر مسابقات انتخاب شد و دیپلم افتخار جشنواره را به‌دست آورد. همچنین از حلما صادقی، بازیگر خردسال فیلم، نیز برای نقش‌آفرینی زیبا در فیلم تقدیر شد.

 

 «رها» قصه یک اهدای انسانی است 

وی درباره ساخت فیلم کوتاه دیگرش «رها» نیز می‌گوید: فیلم «رها» در تابستان سال ۹۷ و در ایامی که فقط ۲۱ سال داشتم، نوشته، کارگردانی و تولید شد. فیلم «رها» که ۵ دقیقه و ۳۰ ثانیه است، به بحث مهم اهدای عضو می‌پردازد. در این فیلم بیمارستان به والدین دختری که مرگ مغزی شده است، پیشنهاد اهدای عضو می‌دهد و سرانجام این پدر و مادر بعد کلی کلنجار با خود، به اهدای اعضای دخترشان رضایت می‌دهند.
 

 

بازی در نمایش «واقعه گوهرشاد»

حمید صادقی که دارای مدرک کاردانی عکاسی هنری است، به‌دلیل علاقه و نزدیکی عکاسی با هنر بازیگری، بازی در تئاتر را برمی‌گزیند.
وی می‌گوید: با وجود اینکه عکاسی رشته هنری و آکادمیک من بود و مدرک فوق‌دیپلم عکاسی گرفته‌ام، به‌علت عشق و علاقه به بازیگری، در جست‌وجوی فرصتی می‌گشتم که با یک کارگردان آشنا شوم و نقشی را در نمایش‌های او بازی کنم. خوشبختانه از طریق یکی از دوستان با «محمد جهان‌پا»، کارگردان مشهدی تئاتر، آشنا شدم. 

وی نیز با گرفتن تست بازیگری و اطلاعاتی درباره میزانسن (طراحی صحنه)، نور و دیالوگ‌ها، لباس، آرایش بازیگران، دکور، قاب تصویر، حرکت و فضا متوجه شد که من استعداد و اطلاعات خوبی درباره بازیگری، به‌ویژه در حوزه تئاتر دارم. از این نظر من را به‌عنوان بازیگر نمایش «واقعه گوهرشاد» که در آن روز‌ها مشغول تمرین بودند، انتخاب کرد.
 

نمی‌شود به مرگ کلک زد

صادقی درباره بازی در نمایش هنری «استارت» می‌گوید: «استارت» دومین بازی من در حوزه نمایش بود. تئاتر «استارت» به‌کارگردانی ایمان لقمانی و تهیه‌کنندگی سجاد علی‌آبادی در مجموعه پردیس تئاتر مستقل مشهد بر روی صحنه رفت، این نمایش از ۳ نمایشنامه صحنه چهارنفره، دختر دم‌بخت و جراحی نوشته «اوژن یونسکو» و «نیل سایمون» الهام گرفته شده و ایمان لقمانی آن را بازنویسی کرده است.

به عقیده من به هیچ عنوان نمی‌شود به مرگ کلک زد و سرموقع اتفاق خواهد افتاد

حمید صادقی به بازی در نمایشنامه فاخر «مرگ در می‌زند»، اثر وودی آلن، اشاره کرد و گفت: در پایان نمایش که نتیجه یک کار گروهی است و در سالن آمفی‌تئاتر دانشگاه سجاد بر روی صحنه رفت، مرگ به‌نوعی به‌وسیله مرد گول می‌خورد و می‌رود که تا ۲۴ ساعت دیگر برگردد، ولی به عقیده من به هیچ عنوان نمی‌شود به مرگ کلک زد و سرموقع اتفاق خواهد افتاد. درواقع با نشان‌دادن مرگ در هیبت یک زن می‌خواهم بگویم که مرگ با هر شکل و شمایلی ممکن است بیاید، ولی هیچ وقت نمی‌شود.
 

 

ساخت فیلم‌های اجتماعی

این بازیگر و کارگردان جوان مشهدی به ساخت فیلم‌های اجتماعی علاقه‌مند است و این موضوع را می‌توان در آثارش نیز مشاهده کرد.
صادقی می‌گوید: به اعتقاد من هنرمندان به‌ویژه کسانی که در حوزه ساخت فیلم فعال هستند، باید در آثارشان مشکلات اجتماعی مبتلابه جامعه خود را انعکاس و نشان بدهند، چون فیلم‌ساز‌ها نیز بخشی از همین مردم و جامعه هستند، در بین آن‌ها زندگی کرده و بزرگ شده‌اند و مشکلات مردم را با پوست و گوشت خود لمس‌کرده‌اند. 

فیلم‌ساز متعهد کسی است که درد‌ها و مشکلات جامعه را نشان دهد و حتی اگر می‌تواند برای برطرف‌کردن این مشکلات راه‌حلی را ارائه بدهد یا دست‌کم مخاطب را به فکر بیندازد و او را وادار کند که به‌دنبال راه‌حل رهایی از این مشکل باشد. رسالت و هدف فیلم‌ساز همین است و اگر هدفش چیز دیگری مثل پول یا شهرت باشد، اسم‌ورسمش بعد مدت کوتاهی از ذهن و فکر مردم بیرون خواهد رفت.

من نیز به‌عنوان کسی که چند سالی را در صحنه نمایش و فیلم گذرانده است، بیشتر از همه به‌دنبال این هستم که مشکلات اجتماعی جامعه خودم را بیان کنم و به‌دنبال این بروم که چگونه می‌توان این مشکل را از بین برد. به‌عنوان مثال: اعتیاد از بزرگ‌ترین مشکلات جامعه امروز ماست که همه طبقات جامعه، باسواد یا بی‌سواد با آن درگیر هستند و همین اعتیاد باعث ازهم‌پاشیدگی بسیاری از خانواده‌ها و زندگی‌ها شده است. یکی از برنامه‌های آینده من در عرصه فیلم‌سازی، بررسی همین مشکل خانمان‌سوز اعتیاد است که می‌توان از آن به‌عنوان ریشه و اصل تمام مشکلات اجتماعی جامعه نام برد. 

به‌نظر من یکی از دلایلی که اعتیاد گسترش یافته، این است که فیلم‌سازان ما به‌دنبال ریشه‌یابی و کشف این مشکل در جامعه و نشان‌دادن آن در قالب فیلم نیستند تا بیننده عبرت بگیرد و دنبال مواد مخدر و اعتیاد نرود.

 

نبود امکانات و حمایت‌های دولتی

صادقی فیلم‌ساز و بازیگر جوانی است که برای ساخت فیلم‌های مدنظرش با مشکلات و محدودیت‌های زیادی روبه‌روست. صادقی با تأیید این موضوع می‌گوید: مشهد به‌عنوان دومین کلان‌شهر ایران بعد از پایتخت، استعداد‌های زیادی در زمینه بازیگری و فیلم‌سازی دارد. بچه‌هایی که با استعداد و ذوق و شوق به سمت بازیگری می‌روند، بعد چند سال تلاش به‌دلیل نداشتن حمایت‌های لازم سرخورده و دل‌شکسته، فیلم‌سازی و بازیگری را کنار می‌گذارند یا به تهران کوچ می‌کنند تا فرصت‌های بهتری را به‌دست آورند. از لحاظ امکانات نمایش و فیلم در مشهد سالنی استاندارد و خوب نداریم. 

محلی مناسب برای تمرین و اجرای لوکیشن‌های فیلم‌برداری و بازیگری در مشهد وجود ندارد. از طرف دیگر حمایت بزرگان و مسئولان هنری و ارشاد را نداریم. برای اینکه بتوانیم بعد چندین سال تمرین بازیگری، در یک فیلم نقشی کوچک ایفا کنیم، باید ۱۰۰ آشنا داشته باشیم، وگرنه هرچقدر هم که استعداد داشته باشیم، بازهم به‌جایی نخواهیم رسید. بزرگان تئاتر و فیلم‌سازان معروف شهر مشهد جرئت ریسک‌کردن و بازی‌دادن به بازیگران گمنام و کم‌تجربه مشهدی را ندارند و فقط به‌دنبال بازیگران مشهور هستند. این بازیگر گمنام باید کارش را از یک جایی شروع کند تا دیده شود.

وی در ادامه می‌گوید: ما در مشهد دانشگاهی نداریم که کارگردانی و سینما تدریس کند. چند سال قبل دانشگاه فرهنگ و هنر (سجاد) یک دوره ورودی بازیگری و فیلم‌سازی برگزار کرد و شاگردانی نیز گرفت و بعد از آن تا امروز که چند سال گذشته، هیچ دانشجویی پذیرفته نشده است. البته مردم نیز تمایل و علاقه زیادی برای رفتن به سالن تئاتر و دیدن تئاتر ندارند و اگر ما بتوانیم اشتیاق و تمایل شهروندان را برای رفتن و دیدن تئاتر و سینما به‌دست آوریم، با پرشدن سالن‌های تئاتر و سینما و هزینه‌های صرف‌شده تأمین، بازیگران و کارگردان‌ها نیز تمایل بیشتری به اجرای تئاتر و ساخت فیلم خواهند داشت.

 

آفت بازیگری امروز

 صادقی که سابقه بازیگری و انتخاب بازیگر برای ۲ فیلمی را که ساخته است، دارد، تنها راه پیشرفت در بازیگری را تلاش و کوشش خود شخص می‌داند، تلاشی که در بین بازیگران جوان امروز کمتر شده است.

یکی از آفت‌های بازیگری بازیگران جوان و تازه‌کار امروز این است که آن‌ها فکر می‌کنند بدون تلاش و تمرین می‌توانند بازیگر بزرگی شوند


صادقی می‌گوید: پیشرفت در بازیگری منوط به تلاش و آموزش شبانه‌روزی است، چیزی که در بازیگران جوان امروز کمتر دیده می‌شود. یکی از آفت‌های بازیگری بازیگران جوان و تازه‌کار امروز این است که آن‌ها فکر می‌کنند بدون تلاش و تمرین می‌توانند بازیگر بزرگی شوند. داشتن چهره و اندام مناسب برای بازیگری (چهره هنرمندانه) بخشی از کار بازیگری است.

بخش مهمی از کار بازیگری، تلاش، تمرین و مطالعه در حوزه بازیگری است. به قول بازیگران پیش‌کسوت باید سال‌های سال خاک صحنه بخوریم تا بتوانیم به هدفی که دنبال می‌کنیم برسیم. من برای اجرای یک نقش کوچک ساعت‌ها تمرین و هر صحنه و دیالوگی را صد‌ها مرتبه تکرار می‌کردم و حالات چهره و بدنم را در صحنه‌های مختلف تئاتر تغییر می‌دادم. در کارم جدی و متعهد به انجام به‌موقع نقشی بودم که داشتم. بعضی اوقات تا نیمه‌های شب تمرین داشتیم و با وجود تمام خستگی سر صحنه نمایش حاضر می‌شدیم و تمرین می‌کردیم. اما برخی بازیگران جوان امروز، بازیگری را فقط منحصر به لباس و خوش‌تیپی می‌دانند و با وجود اینکه تبحر چندانی در کار خود ندارند، توهم بازیگر حرفه‌ای بودن را دارند. 

بدتر از آن این است که این بازیگران هیچ تعهدی در قبال کار و مسئولیتی که برعهده‌شان گذاشته‌اند، ندارند. این را بار‌ها و بار‌ها درباره بازیگرانی که در کار‌های خودم حضور داشتند، تجربه کردم. بازیگری جوان را برای بازی در فلان تئاتر آوردیم، بعد چند جلسه تمرین، در روز آخر تمرین به دیدن من آمد و گفت: «من نتوانستم با نقشی که دارم ارتباط برقرار کنم» بعد آن صحنه تمرین را ترک کرد و بیرون رفت. حالا این اتفاق زمانی می‌افتد که ما مثلا فردا یا پس‌فردا اجرای همان نمایش را در فلان سالن تئاتر داشتیم و ناچار شدیم اجرای نمایش را عقب انداختیم تا بتوانیم بازیگر دیگری را پیدا کنیم و تمرینات را به او آموزش دهیم. در پایان لازم می‌دانم از مادرم که جای خالی پدرم را برایم پرکرده و در تمام مراحل همراهم بوده است، تشکر کنم.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44